آموزش اصطلاحات انگلیسی (ساختاری)-اصطلاح حیوانات
امروز ما اینجاییم تا با سبکی جدید در تدریس زبان انگلیسی در خدمتتون باشیم.
سبک قدیمی آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی به شکلی بود که بازدهی یادگیری رو کاهش میداد و بعد از مدتی کوتاه با فراموشی بیشتر مطالب، تلاش زبان آموزان رو بیهوده می کرد
طبق تحقیق های انجام شده توسط گروه بست آموز ما متوجه شدیم که برای افزایش بازدهی یادگیری و کم
کردن روند فراموشی باید اصطلاحات رو به شکلی خاص طبقه بندی کرد، یعنی اصطلاحات رو بر اساس ساختار طبقه بندی کرد.
در این پست به قسمت اول از این دسته اصطلاحات می پردازیم:
” اصطلاح هایی که در آن از اسم حیوانات استفاده شده “
1. let the cat out of the bag
let the cat out of the bag : tell sth that is supposed to be a secret
ما وقتی از این اصطلاح استفاده می کنیم که چیزی که قرار بوده راز باقی بمونه رو به اشتباه بگیم و فاش کنیم.
Example: she let the cat out of the bag when she began talking about
the plans for the new department
تلفط مثال بالا
2- snake oil
snake oil : a trick by someone to make you feel sth or do sth
یک حقه یا حیله توسط شخص که باعث میشه شما چیزی رو احساس کنید یا انجام بدید
example: I don’t like snake oil by politicians. They should be
straightforward
3- snake in the grass
snake in the grass : a sneaky, untrustworthy person who betrays a
friend, partner
این اصطلاح رو برای افرادی که بهشون اعتماد نداریم و خیانت کار هستن به کار می بریم. اگر بخوایم این ترکیب رو به صورت مصطلح ترجمه کرد میشه گفت آب زیر کاه.
example : You can’t trust him with your money. He’s a snake in the
grass
4- bear of sth
bear of sth : sth very difficult to do
این اصطلاح پر کاربرد زمانی استفاده میشه که یه چیزی انجام دادنش سخت و مشکل باشه
example : It’s a bear of job writing a good report on idioms
5- big fish
big fish : an important and influential person (in a small community)
یک شخص مهم و تاثیر گذار در مقایس تقریبا کوچک
example : In south africa, he was a big fish in a small pond
6- as hungry as a bear
as hungry as a bear : very hungry
اصطلاحی هستش که وقتی خیلی خیلی گرسنه باشیم ازش استفاده میکنیم.
example : I’m as hungry as a bear. I haven’t eaten since yesterday.
7- every dog has its day
Every dog has its day : everyone will have his chance or turn;
everyone will get what he deserves
هرکسی چند روزه نوبت اوست؛ به زبان ساده میشه هرکس به آن چیزی که لایقش هست میرسه که خودمون هم در زبان شیرین فارسی داریم.
example : Don’t worry about him. Every dog has its day and he will
eventually suffer for all the bad things that he doing
8- go ape
Go ape : become highly excited or angry
به شدت هیجان زده شدن یا به شدت عصبانی شدن از مفهوم این اصطلاح کاربردی هست.
example : He will go ape if he sees that you have not finished the work
that was due today.
9- dumb bunny
Dumb bunny : stupid or gullible person
این اصطلاح رو برا اشخاص زود باور (ساده لوح) یا احمق استفاده می کنن.
example : He really is a dumb bunny. I can’t believe that he can do such
stupid things.
10- die like a dog
die like a dog : Die in a painful way, or a lowly or a dishonorable way
وقتی یه نفر به شیوه ای بسیار بد یا زجر اور میمیره ما میتونیم از این اصطلاح استفاده کنیم.
example : The soldier died like a dog in the middle of the field
منتظر مقالات بعدی این مبحث باشید.
درباره عباس براتی
کارشناس مترجمی زبان انگلیسی، نویسنده مقاله های آموزش انگلیسی به زبان ساده و مدرس دوره های آموزش زبان انگلیسی.
نوشته های بیشتر از عباس براتی